اين منم ! يه مردِ شرقي ، با يه عالمه ترانه* يه ترانه خونِ خسته ، با نگاهِ عاشقانه* اين منم ! يه مردِ شرقي، يه برنده ، يه ستاره* نبض سازُ تو ترانه زنده ميکنم دوباره* اما تو آينه کيام من ؟ يه ترانهساز خسته ! که نبودنِ يه ياور ، همه جادههاشُ بسته ! گفتي از حادثه بگذر براي به من رسيدن* از همه دنيا گذشتم ، حالا اين تو ، حالا اين من ! معني به تو رسيدن نرسيدن به خودم بود ! توي قصهي منُ تو ، حرفِ عاشقانه کم بود ! بي تو بازنده ترينم ، اي برندهي هميشه ! غصهي نبودنِ تو ، تو ترانه جا نميشه ! با تو من برنده ميشم ، توي اين ترانهبازي * تو سکوتِ خلوتِ من ، تو مثِ صداي سازي* با تو اين عاشق شرقي روي قلهي ترانهس* حرفِ آخرم تويي ، تو ! اين ترانهها بهانهس * گفتي از حادثه بگذر براي به من رسيدن * از همه دنيا گذشتم ، حالا اين تو ، حالا اين من ! معني به تو رسيدن نرسيدن به خودم بود ! توي قصهي منُ تو ، حرفِ عاشقانه کم بود !