همراز
قفسی ساخته ام
از برای شب تنهایی خود
قفسی ساخته ام
ساکت و سرد و تهی
که در آن هیچ درختی
ندهد میوه و برگ
که در آن ،
سایه ی هیچ کسی
خلوت سرد مرا
نکند گرم و ... خراب
قفسی دارم من
قفسی ساخته از مرگ و سراب
که به اندازه ی دستان زمستان سرد است
و به خاموشی یک خواب غریب
خوابی از جنس سکوت
خوابی از جنس شکستن
که به اندازه ی تنهایی من
پر درد است
نوشته شده در چهارشنبه 84/9/2ساعت
2:30 صبح توسط شیرین نظرات ( ) |
Design By : Pichak |