• وبلاگ : همراز
  • يادداشت : قفس
  • نظرات : 3 خصوصي ، 34 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    سلام مهربون ...آخرين شب پاييز و نخستين شب زمستان با آغاز چله بزرگ و درازترين شب سال خوبي را برايت آرزو مي کنم ..حتما مي داني پس از شب يلدا روزها کم کم بلند و شبها کوتاه مي شوند و آنرا چيرگي روشنايي بر تاريکي و تباهي ..و پيروزي اهورامزدا بر اهريمن مي دانند ..شب يلداي خوبي داشته باشي
    سلام .... خيلي خيلي قشنگ بود ...البته احتمالا منو به جا نميارين ..چون بيشتر عليرضا زحمت كامنتو ميكشه!

    هر لحظه حرفي در ما زاده مي شود./ هر لحظه دردي سر بر مي دارد / و هر لحظه نيازي / از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش مي کند./ اين ها بر سينه مي ريزند و راه فراري نمي يابند./ مگر اين قفس کوچک استخواني / گنجايشش چه اندازه است؟

    بهار کردن دلها چه کار دشواريست و عمر شوق چه کوتا است بين ادمها.ميان تک تک دلها غمي سرخ استت و غم به وسعت يلداست بين ادمها..............سلام دوست خوبم خوشحالم که بازم اينجام خونه زيبايي شما...من اين دفعه تنهاييمو فرياد زدم بدونن تنهايي مياي ديگه اره؟
    سلام مهربون ..آپم و منتظر ..
    سلام سري به وبلاگ من بزن (حتما بخوان ) را بخونيد جالبه

    سلام .. دوست خوبم... شيرين عزيزم... خوبي؟

    بازم اومدم پيشت هر چند تو كه ديگه ما رو فراموش كردي... ولي ما با معرفت... عليرضا پسري كه خيلي با معرفت بود ( چه پورو !!!)

    اپديت اخرت رو خوندم مثل هميشه فوف العاده بود... بازم ميام پيشت و به يادت هستم...

    دلم که بهانه ات را مي گيرد

    به خواب ميروم تا روياي تو را ببينم

    اما در رويا هم ديدنت دلم را مي لرزاند بيدار که مي شوم

    ارزوي خوابيدن دارم و هر گاه روياي تو نباشد

    کابوس بي تو بودن رهايم نمي سازد

    اي کاش کابوس جداييت به انتها برسد

    ولي افسوس........

    روزها

    تو در باغچه گلويم

    نهـال هاي نورس بغض مي کاري

    و شبـها

    با آبيـاري چشمان من

    نهـال هاي اشک

    سبز مي شوند

    آيا سر سبز تر از باغچه بغض من

    بوستـاني سراغ داري؟!

    خوش به حالت آسمون........

    بزن باران به نام هرچه خوبيست

    لااقل وقتي دلت تنگه راحت مي زني زير گريه.......

    بزن باران که بيصبرند ياران

    بدون اينکه بترسي........

    نمان خاموش گريان شو به باران

    بترسي کسي اشکاتو ببينه .......بهت بخنده....... يا حتي دلش برات بسوزه و بخواد بهت ترحم کنه

    دلم گرفته است
    دلم گرفته است
    به ايوان ميروم و انگشتانم را
    بر پوست کشيده‌ي شب مي‌کشم
    چراغ‌هاي رابطه تاريک‌اند
    چراغ‌هاي رابطه تاريک‌اند
    کسي مرا به آفتاب
    معرفي نخواهد کرد کسي مرا به ميهماني گنجشک‌ها نخواهد برد
    پرواز را به خاطر بسپار
    پرنده مردني است.

    سلام دوست من (( ماه در اوج آسمان مي رود،/ و ما در گوشه اي از شب،/ همچنان به گفتگوي دستها / گوش فرا داده ايم و ساکتيم./ و در چشم هاي هم، يکديگر را مي خوانيم./ در چشم ها ي هم يکديگررا مي بخشيم / و من همه دنيا را در چشم هاي او مي بينم./ و او همه ي دنيا را در چشم هاي من مي بيند./ و ما در چشم هاي هم ساکتيم./ و در چشم هاي هم مي شنويم./ و در چشم هاي هم يکديگر را مي شناسيم،/ يکديگر را مي بينيم./ و چشم در چشم هم / و گوش به زمزمه ي لطيف و مهربان دست ها خاموشيم./ و ماه در اوج آسمان مي رود.)) هميشه ايام به کام. به روزم و منتظر قدمهاي سبز تر از سبز شما عزيز بزرگوار و خوشحال ميشم اگه ...

    من تو را اي عشق از کف داده ام!... هم خودم را ، هم تو را گم کرده ام... آن من عاشق ، من ديوانه را ... من نميدانم کجا گم کرده ام! ... من نشاني هاي خود را ميدهم... يک نفر بايد مرا پيدا کند ... يک نفر بايد که با طوفان عشق ... برکه اي خشکيده را دريا کند ... ...سلام اي عزيزمهربان..از صميم قلب از شما براي شرکت در جشن تولدم تشکر و قدر داني ميکنم ...انشالله هميشه شادو تندرست باشي و در پناه حق التماس دعا...( سايت ساحل ارامش اپديت جديد )........بابايي کوچيک شما در نت......باباعظيمي

    افسوس و صد افسوس که ديگر رنگي نمانده بر رخ آن ديوار، سپيدهايش رنگ باخته به سياهي، سست، پاهايش، سرد، تنش، تنها مانده در گوشه ي آن اطاق آبي، نگران به فکر فردايي که گاه بي گاه آيد پايين ناخودآگاه ريزد بر سر آن مردمان بي گناه که هيچشان بود در کار آن ديوار. سخت گذشت آن روزگاران بر آن ديوار که سرانجام يک روز سرد زمستان با تمام خاطراتش آرام فرو ريخت اما شادمان از اين بود که تنها بر خويشتن ريخت نه بر سر آن آدمک ها.

    سلام دوست عزيز اميدورام هرجا هستي شاد باشي خدمت رسيدم براي اعلام اپديت. يکبار ديگه سايت سرزمين دور اپديت شده و بي صبرانه منتظر حضور گرم شما و همه دوستانتونست.پاينده باشي و شاد

    ♣♀♣

    بوي ترانه مي دهد نگاه عاشقانه ات.
    و دفتري از غزل سکوت شاعرانه ات
    .
    شبي دوباره مي رسي مسافر غريب من
    .
    بمان ميان چشم من بمان درون خانه ات
    .
    فرشته اي از آتشي که تا نسيم مي وزد
    .
    به رقص عشق مي رسد شراره و زبانه ات
    .
    دوباره امشب اين دلک دوباره گريه مي کند
    .
    و باز تکيه مي کند به آرزوي شانه ات
    .
    درون قلب کوچکم بهار لانه مي کند
    .
    چرا که سبز مي شود ز اشک من جوانه ات
    .

     <      1   2   3      >