همراز
یکشنبه همین هفته یه اتفاق خیلی جالب واسم افتاد. مامان یکی از دوستای دوران دبستانم اومد داروخانه و من بعد از 15 سال تونستم روز دوشنبه با دوستم حرف بزنم.
من از کلاس اول دبستان با همکلاسیم که اسمش هانیه بود دوست صمیمی بودیم و زیاد باهم رفت و آمد می کردیم ، اما کلاس چهارم که رسیدیم ، چون بابای هانیه شهردار بود از دزفول رفتن و من 2سال بعد فقط یک بار تلفنی باهاش حرف زدم که اونم خودش تماس گرفته بود و دیگه هیچ خبری ازش نداشتم.
از وقتی که از اینترنت استفاده کردم تا الان همیشه تو google و facebook اسمشو search کردم که شاید بتونم پیداش کنم ولی نشد. تا اینکه یکشنبه اتفاقی مامانش اومده بود داروخانه و ...
دوستم لیسانس حقوق از دانشگاه اصفهان گرفته و ازدواج کرده و حالا قراره تو اولین فرصت توی این هفته بعد از 15سال ببینمش.
نوشته شده در پنج شنبه 89/7/15ساعت
12:59 عصر توسط شیرین نظرات ( 2 ) |
Design By : Pichak |